پس از انتخابات مجلس یازدهم و با پیروزی اصولگرایان و یا حتی قبل از آن، بسیاری بر این باورند که دوره اصلاح‌طلبی و اصلاح طلبان به پایان رسیده است اما در عین حال برخی دیگر، این باور را نادرست دانسته و اصلاح طلبی را گرایشی می‌دانند که بسیاری از مردم آن را باور دارند و در واقع اصلاح طلبی، جریانی حذف ناشدنی است چراکه از بطن جامعه برخاسته است.

 اخیرا عبدالله ناصری، مشاور رئیس دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاح‌طلب، به یکی از رسانه‌ها گفته بود: «واقعیت این است که اصلاح‌طلبان بخشی از این جامعه هستند و اگر مردم با کرونا و آثار کرونا شاهد اتفاقات خاصی در این یک‌سال نباشند به مراتب انتخابات ریاست جمهوری سال آینده کم رونق‌تر از انتخابات اسفند ۹۹ خواهد بود و این را اصلاح‌طلبان واقعی، درک کرده‌اند. بنابراین معتقدم اگر چنانچه اصلاح‌طلبان اصیل شاهد تحولات عمیق رفتاری و ساختاری نباشند و نتوانند فاصله بین حاکمیت و جامعه مدنی را کم کنند، حتماً حضور فعالی در انتخابات ۱۴۰۰ نخواهد داشت.»

عبدالله ناصری همچنین با انتقاد از عملکرد شورای عالی سیاستگذاری، عمر آن را با این ساختار، ماهیت و مدیریت تمام شده دانسته و عنوان کرد: «تاکید می‌کنم هم در شکل و هم در محتوا، کار این شورا تمام است یعنی اگر شکل این مجموعه هم عوض شود، مدیریت و فرم آن هم تغییر کند.»

این سخنان ناصری در حالی است که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان که ریاست آن برعهده محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید مجلس دهم، است در دوره گذشته انتخابات مجلس، در اسفند ۹۴ توانست لیستی ۳۰ نفره، تحت عنوان لیست امید را وارد مجلس کند. هر چند به این لیست انتقاداتی وارد بود و همچنان ادامه دارد اما برخی فعالان سیاسی اصلاح‌طلب معتقدند که در سال ۹۴ اصلاح‌طلبان چاره‌ای نداشتند که با برخی چهره‌‌های مستقل وارد میدان انتخاباتی شده تا از پیروزی رقیبشان، اصولگرایان جلوگیری کنند چراکه شورای نگهبان با رد صلاحیت بسیاری از چهره‌های اصلاح طلب، عملا دست اصلاح‌طلبان را برای بستن لیست نهایی تا حدود زیادی بسته بود. نتیجه این شد که ترکیب لیست امید، بعدها با انتقادات بسیاری مواجه شد مبنی براینکه برخی از افراد لیست امید با برچسب و ادعای اصلاح طلبی وارد مجلس شدند، بدون اینکه اصلاح طلب باشند.

از این رو این مسئله موجب شد که بسیاری به لیست امید، انتقاداتی وارد کنند که در نتیجه این انتقاد به اعتقاد بسیاری به عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان باز می‌گشت.

محسن رهامی که یکی از اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان است به این موضوع اشاره می‎کند و به خبرنگار سیاسی برنامی‌گوید: «برآورده نشدن انتظارات مردم از مجلس، شورای شهر و بروز بعضی مسائل نگران‌کننده از تعدادی نمایندگان، در کنار حرکت‌های نمایشی و پوپولیستی تعدادی دیگر، همه این موارد در کاهش سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات، تأثیر به سزایی داشته است که این امر نه تنها به بی‌اعتمادی و ناامیدی مردم از احزاب و تشکل‌های سیاسی موجود، بلکه از اساس به انتخابات و مدیریت کشور دامن زده است.»

او با بیان اینکه اختلاف‌ نظرات باعث شد جریان اصلاحات نتواند لیست جامعی ارائه کند، می‌افزاید: «با بروز اختلاف نظرهایی که به تدریج بعد از انتخابات مجلس دهم، یعنی از سال ۹۵ به بعد، در چگونگی سازماندهی جریان اصلاحاتِ میان شخصیت‌ها و تشکل‌های اصلاح‌طلب رخ داد همچنین عدم تحقق بخش عمده‌ای از برنامه‌ها و وعده‌های روحانی که خود علل و عوامل داخلی و خارجی متعددی دارد، باعث شدند که جریان اصلاحات نتواند لیست جامع و تأثیرگذاری را که مورد حمایت همه نیروها و تشکل‌های اصلاح‌طلب کشور باشد، ارائه کند.»

محسن رهامی ضمن انتقاد از عملکرد تشکل‌های اصلاح طلبی، می‌گوید: «نیاز امروز اصلاحات این است که به نقد عملکرد خود و آسیب‌شناسی رفتار احزاب و جریان‌های وابسته به این جریان، نه تنها در سال‌های اخیر بپردازد، بلکه علاوه برآن، به آسیب شناسی عملکرد یکصد ساله اصلاحات در ایران اهتمام کند.»

اما او به‌رغم همه انتقادات موجود به جریان اصلاح‌طلبی، با گفته صادق زیباکلام، دیگر فعال سیاسی اصلاح‌طلب، که به خبرنگار سیاسی برنا گفته بود: «اصلاح‌طلبان تمام شده هستند»، مخالف است و تاکید کرد: «حذف جریان اصلاحات کاملا منتفی است. جریان اصلاحات با وجود اینکه به آسیب شناسی جدی نیاز دارد اما از عقبه بسیار قوی اجتماعی، به ویژه از حمایت بخش اعظم جمعیت نخبگان، دانشگاهیان و تحصیل‌کرده‌ها و طبقه متوسط جامعه برخوردار بوده است.»

اخیرا صادق زیباکلام با بیان اینکه اصلاح‌طلبان نتوانستند مطالبات مردم، اقشار و لایه‌های تحصیلکرده اعم از دانشجویان، نویسندگان و روشنفکران و وکلا را مطرح کنند چه برسد به اینکه در راستای مطالبات آنها، بخواهند تلاش کنند، همانند عبدالله ناصری، عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان را زیر سوال برده بود و به خبرگزاری برنا گفته بود شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، مجمع اصلاح‌طلبان، کنگره عالی اصلاح‌طلبان و غیره، همه اینها در حقیقت الفاظ بی‌معنایی بیشتر نیستند.»

او بر این باور است که «اصلاح‌طلبان به عنوان یک جریان اجتماعی، مدت‌هاست که تمام شده‌اند چراکه اصلاح‌طلبان پس از گذشت دو دهه (پس از خرداد ۷۶ تاکنون) هنوز نتوانسته‌اند بگویند چه می‌گویند، به دنبال چه چیزی هستند و اولویت‌هایشان چیست.»

این در حالی است که محسن رهامی می‌گوید: « حال چون بیش از ۷۰٪ مردم به پای صندوق‌های رأی حاضر نشدند، نمی‌توان این تصور غلط و گمراه کننده را داشت و به این دلخوش شد که مردم به اصلاح طلبان روی خوش نشان ندادند!»

او با تاکید بر اینکه اصلاحات باید مانیفست سیاسی منطبق با شرایط روز را هرچه سریع‌تر تهیه کند، گفت: «حتما باید از ظرفیت همه نیروهای سیاسی در سراسر کشور، خصوصا استان‌ها و مناطق دور دست کشور، استفاده شود و اینگونه نباشد که تهران‌نشین‌ها بنشینند برای مردم سایر استان‌ها و مناطق کشور نسخه بنویسند.»

اینها در حالی است که سیدمحمود علیزاده طباطبایی، عضو حزب کارگزاران سازندگی و فعال سیاسی اصلاح‌طلب، با بیان اینکه بدنه اصلاح‌طلبان، به کلی ناامید شده‌اندگفت: «متاسفانه جریان رقیب و بخشی از حاکمیت به این جمع‌بندی رسیده است که باید همه چیز در اختیار آنها باشد و برای مردم هم نقشی قائل نیستند. از این رو اصلاح‌طلبان به این دلیل ناامید شده و خودش را کنار کشیده‌اند. در واقع اصلاح‌طلبان بودند که مردم را تشویق می‌کردند که بیایند و در صحنه حضور داشته باشند. کنار کشیدن بدنه اصلاحات نیز ربطی به سران اصلاحات ندارد. بدنه اصلاحات با آگاهی، به این جمع‌بندی رسیده است که مردم سالاری واقعیت ندارد.»

او هم به ناکارآمدی شورای عالی سیاستگذاری همانند عبدالله ناصری صحه می‌گذارد و می‌گوید: «چه شورای عالی سیاست‌گذاری و چه شورای عالی اصلاحات و یا هر اسم دیگری بعید به نظر می‌رسد توان به صحنه آوردن دوباره مردم را داشته باشد مگر اینکه اصلاح طلبان از نظام علامتی ببیند.»

سیدمحمود میرلوحی، دیگر فعال سیاسی اصلاح‌طلب، نیز با نظر علیزاده طباطبایی مبنی بر کنار کشیدن اصلاح‌طلبان و ناامیدی آنها مخالف است. او با بیان اینکه اصلاح طلبان در انتخابات اسفند کنار نایستادند، بلکه کنار اکثریت مردم بودند، به یکی از رسانه ها گفته است: «شورای عالی سیاستگذاری در استان هایی که افرادی به عنوان کاندیدا بوده‌اند، با حضور آنها مخالفتی نکرده است اما دیگر نمی‌تواند لیست بدهد. مگر می شود شما دست و پای کسی را ببندید و او را داخل استخر بیندازید و به او بگوئید شنا کن؟»

اینها در حالی است که اصلاح طلبانی چون محمدرضا تاجیک بر این باورند که اصلاح‌طلبان باید مدتی خود را از قدرت کنار کشیده و به بازنگری اندیشه‌های خود بپردازند و همچنین بتوانند به بازسازی اعتماد مردم به خود اقدام کنند. هرچند این نظر نیز از سوی دیگر اصلاح طلبان مورد نقد است؛ برخی می‌گویند که اصلاح‌طلبان در حال حاضر نیز در قدرت نیستند که بخواهند از قدرت کناره‌گیری کنند و برخی دیگر نیز با کنار رفتن از صحنه سیاسی، مخالف هستند.

عضوکانال واتساپ اول فارس شوید%D9%88%D8%A7%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D9%BE 1