ماجرای حضور زنان در ورزشگاه آزادی و دستفروش زن

روایت دستفروش زن ورزشگاه آزادی؛ از درآمد میلیونی تا امید برای حضور مجدد

بازی ایران و کاموج برای دست‌فروش‌های خانم بازار پررونقی داشت، با یکی از این خانم‌ها دقایقی گپ زدیم و از درآمد میلونی‌اش در این روز حرف زد. به گزارش اول فارس،  «زهرا موسوی» یکی از دستفروش‌های ورزشگاه آزادی بود که در کنار ظ لع شرقی بساطش را پهن کرده بود. با صدای بلند دختران را صدا می‌زند.بوق، پیراهن تیم ملی، دستبند، پرچم و اجناسی را که کنار خیابان چیده‌است را به رخ می‌کشد.

اولین حضور زنان در ورزشگاه آزادی باعث شده تا زنان دست فروش نیز از این فرصت استفاده کرده و به کسب درآمد فکر کنند.کارشان بسیار پر رونق است و دختران زیادی صف کشیده اند تا اولین حضورشان در ورزشگاه خاطره انگیزتر شود.

سر صحبت را با او باز می‌کنیم، ۴۴ سال سن دارد و می‌گوید: همسرم سال‌هاست کنار درب غربی استادیوم بساط پرچم دارد و همه او را می‌شناسند، هر هفته سر بازی‌های لیگ برتر میاید و چند ساعتی می‌فروشد و بعد به خانه برمی‌گردد.

او ادامه می‌دهد: صبح زود با هم آمدیم، بساطم را چید و خودش به حوالی درب غربی رفت و قرار است بعد از بازی دنبالم بیاید تا با هم برویم.

وقتی از درآمد روزانه اش می‌پرسیم، می‌گوید: خدا را شکر امروز عالی بود، از ساعت ۹ صبح بساطم را اینجا پهن کرده‌ام والان که ساعت ۵ عصر است حدود ۳ میلیون تومان کار کرده‌ام.

خوشحالی از چشمانش برق می‌زند و می‌گوید: خدا کنه همیشه زنان به ورزشگاه بیایند تا من هم کنار همسرم بیایم و بساط پهن کنم.

ناخودآگاه ازوی می‌پرسم درآمد خیلی خوبی داشتید، جواب می‌دهد: همه این درآمد که سود نیست، یک میلیون و پانصد هزار تومان سرمایه گذاشتیم و این را در نظر داشته باشید که همیشه این طور نیست. من مطمئن هستم همسرم نصف من نیز فروش نکرده است. این اولین حضور خانم‌ها در ورزشگاه است و آن‌ها شور و شوق زیادی دارند. تازه معلوم نیست بازم این شرایط ادامه داشته باشد و باز هم زنان به ورزشگاه بیایند یا خیر؟

با ناراحتی ادامه می‌دهد: خانه مان عبدل آباد است. هفت فرزند داریم، پنج دختر و ۲ پسر. شوهرم کارگر کفش ملی بود، اما بازنشسته شد و حقوق بازنشستگی اش کفاف زندگیمان را نمی‌دهد. خودم بعضی وقت‌ها به خانه مردم می‌روم تا نظافت کنم.

خانم موسوی ادامه می‌دهد: کارگری کردن و دستفروشی کردن بهتر از این است که دستمان را جلوی مردم دراز و گدایی کنیم.

وقتی با او قصد حداحافطی داریم می‌خندد و می‌گوید: تو رو خدا بنویسید اجازه دهند زن‌ها هر هفته و در مسابقات داخلی هم به ورزشگاه بیایند اینجوری برای من نیز خیلی خوب است.

نظرات خود را برای ما ارسال کنید

آخرین اخبار