چاپ کد خبر: 8874
25 خرداد 1398
ناگفته‌های نیکوکار نمونه کشوری

مرد کازرونی در شیراز چیزی از یک رئیس جمهور کم ندارد +تصویر

مردی شیرازی که چیزی از رئیس‌جمهورهای دنیا کم ندارد + عکس

به گزارش اول فارس ، در شیراز مردی ۶۱ ساله زندگی می‌کند که وقتی در خیابان‌ها راه می‌رود، فکر می‌کند همه چیز این شهر برای اوست، فکر می‌کند رئیس‌جمهور همه عالم است. او از نسل خانواده‌ای ثروتمند است، نوه مردان و زنانی که هنوز هم در شیراز به نیکوکاری شهره‌اند. او یک خیر است که وقتی می‌بخشد حس می‌کند همه شیراز برای اوست و شده است یکی از رئیس‌جمهور‌های عالم. ژن بخشندگی در خانواده این مرد موروثی است، این‌ها وقتی می‌بخشند شادند و وقتی جمع می‌کنند غصه می‌خورند. این مرد سعید نیاکان است، یکی از آدم‌های خاص و بخشنده روزگار، آن‌قدر که چند روز پیش نشان والی مهر به سینه‌اش سنجاق شد و لقب نیکوکار نمونه کشوری را گرفت. داستان زندگی این مرد، افکارش، عاداتش و مرامش خواندنی است، مردی که دوست نداشت رقم آخرین کمکش به ساخت مسکن ایتام را بنویسیم، مردی که خودروی شاسی بلندش را فروخت تا دو خانه برای نیازمندان بسازد، مردی که از این دنیا و مافی‌ها چیزی نمی‌خواهد مگر قدرتی برای خدمت کردن به مردم.

حتما خیلی‌ها دوست دارند بدانند نیکوکار نمونه کشوری که همین چند روز پیش نشان والی مهر را گرفته چه کسی است و اهل کجا.

سعید نیاکان اهل کازرون فارس، ساکن شیراز و متولد سال ۳۷ هستم. مهندسی نفت خوانده‌ام و مدیر پشتیبانی شرکت نفت زاگرس جنوبی بودم که با ۲۲ سال سابقه زودتر از موعد خودم را بازنشسته کردم و بعد از آن وارد کار‌های مردمی و همکاری با کمیته امداد شدم.

چرا خودتان را بازنشسته کردید؟

در شرکت مسؤولیتم به‌عنوان مدیرپشتیبانی و عضو هیات مدیره بسیار سنگین بود. حوزه کاری‌ام از بندرعباس تا کنگان تا دالان و فراشبند گسترده بود و عمده مسائل رفاهی و درخواست‌های کارکنان به تصمیم و مجوز من بستگی داشت. عادت هم نداشتم به کسی نه بگویم، طوری که اتاق مرا می‌گفتند اتاق باب‌الحوائج. این مسؤولیت سنگین از یک‌سو و حضورم در ماهشهر در طول هشت سال دفاع مقدس باعث شد احساس کنم بخشی از عمرم را باید خارج از ساختار اداری و در کار‌های عام‌المنفعه بگذرانم. البته بگویم که همیشه آرزو داشتم خودم را درجوانی بازنشسته کنم.

لازمه این کار این است که شما یک پشتوانه مالی داشته باشید، این‌طور بود؟

نه، من یک کارمند ساده بودم و خدا را گواه می‌گیرم تا زمانی که مدیرپشتیبانی شرکت نفت زاگرس جنوبی بودم خانه اجاره‌ای داشتم و تازه بعد از بازنشستگی موفق شدم خانه‌ای بخرم.

مردی شیرازی که چیزی از رئیس‌جمهورهای دنیا کم ندارد + عکس

یعنی می‌گویید مسؤولیت سنگین بود، اما درآمد سنگین نبود؟

درآمد می‌توانست سنگین باشد، اما من سبکش می‌کردم.

چطور؟

از خودگذشتگی می‌کردم. هنوز مدارک و سوابقش در شرکت نفت موجود است که من ماموریت می‌رفتم، ولی حاضر نمی‌شدم حق ماموریت بگیرم، یا سعی می‌کردم خودم را با کارمندان متوسط شرکت متناسب کنم. با این‌که سال‌هاست از زاگرس جنوبی جدا شده‌ام، اما کارمندان همچنان درباره این سوابق صحبت می‌کنند و این بزرگ‌ترین ثروتی است که دارم.

خدا کند نسل مدیرانی مثل شما زیاد شود!

وقتی مدیرپشتیبانی بودم اختیارات بی حد وحصری داشتم. یک روز دخترم از مدرسه آمد شرکت و همان رستورانی که زیرنظرخودم بود دو پرس چلوکباب برای ما آورد. من سوال کردم اگر دختر بقیه کارمندان هم می‌آمدند همین کار را می‌کردید و به خدا قسم غذایی را که برای دخترم آورده بودند پس دادم و به آبدارخانه گفتم برای من ماست بخرند و خودم نان و ماست و پیاز خوردم و غذایم را به دخترم دادم. حتی خودرویی ۲۴ ساعت در اختیارم بود که اگر دزدیده می‌شد یا آتش می‌گرفت پیمانکار باید بدون این که من ریالی بدهم آن را جایگزین می‌کرد؛ اما من حتی اگر جریمه می‌شدم خودم پرداخت می‌کردم و حتی اگر مسافرت شخصی می‌رفتم پول بنزینش را خودم می‌دادم.

چرا خودتان را این همه درمضیقه قرار می‌دادید؟

مضیقه نبود، لذت با کارکنان بودن برای من آرامشی داشت که حد نداشت، آن‌قدر راحت می‌خوابیدم، آن‌قدر راحت تعامل کردم و زندگی ام خوش بود که قابل تصور نبود. این‌ها همه به من اعتباری داده که احساس می‌کنم همه ایران مال من است.

شما از کارمندی معمولی شروع کردید؟

من کارآموز پتروشیمی بندرامام بودم، شدم مدیرروابط عمومی، مسؤول دفترمدیرعامل و بعد مسؤول بازسازی پس ازجنگ و سپس منتقل شدم به شیراز و مدیر پشتیبانی و قائم مقام مدیرعامل و بعد هم عضو هیات مدیره.

وقتی کارمند معمولی بودید مدیران شما چطور بودند؟

در آن مقطعی که کارمند بودم زمان جنگ بود و مدیران آن زمان درویش مآبانه زندگی می‌کردند. آن‌ها همان غذایی را می‌خوردند که ما می‌خوردیم و مثل یک کارمند معمولی رفتار می‌کردند. حتی مدیرعاملی داشتیم که برایش مرغ درست کردند در حالی که غذا خورشت بود و او مرغ را به اعتراض پرت کرد.

به هرحال با این که شما آدمی ساده زیست و پاکدست هستید، اما به نظر می‌رسد آدم پولداری هم هستید که می‌توانید چند صد میلیون تومان برای کار‌های خیر خرج کنید.

من چهارمیلیون وصدهزارتومان حقوق بازنشستگی می‌گیرم و با این مبلغ زندگی بسیارخوبی دارم. برکت یک چیزکاملا واقعی است. باورکنید یک هزارتومانی با هزارتومانی دیگر فرق دارد. یک هزارتومانی می‌تواند گاهی معادل هزار پاره آتش و یک هزار تومانی معادل هزارسکه بهارآزادی باشد. البته این را هم بگویم همه پول‌هایی که من در راه خیر خرج می‌کنم برای خودم نیست، مثل همین چند صد میلیون تومانی که برای ساخت مسکن ایتام در نظر گرفته شده که یک پنجمش پول شخصی من است. کمک بزرگ را آن خیران گمنامی می‌کنند که به هیچ وجه حاضر نیستند اسمی از آن‌ها برده شود و فقط، چون به من اعتماد دارند این پول‌ها را به من سپرده‌اند.

شما چطور از اموالتان می‌گذرید و آن را به نیازمندان می‌دهید؟

اگر طعم کارنیکو را بچشی معتاد می‌شوی، غذایت زمانی به تو می‌چسبد که بخشی را هم به دیگران بدهی و زمانی پول به تو ارزش می‌دهد که چند نفر دیگر را هم تحت پوشش بگیری. مقدار نیکوکاری به میزان توانایی بستگی ندارد بلکه بسته به بلندی روح است، وقتی وارد این جرگه شدی روز به روز روحت بلند و نیازهایت کمتر و تمایلت به دنیا و مادیات کمتر می‌شود.

کمک چند صد میلیون تومانی اخیرشما قراراست برای ساخت مسکن ایتام خرج شود. انتخاب این گروه علت خاصی دارد؟

به نظرم مهم‌ترین و پرچالش‌ترین موضوع اجتماعی ما مساله مسکن است؛ نه فقط برای ایتام کمیته امداد بلکه برای همه افراد عادی. الان برای اجاره یک آپارتمان دوخوابه حداقل باید ماهی ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان بدهی، اما یک یتیم، یک بیمار، یک زن بی‌سرپرست چطور می‌تواند این مبلغ را تامین کند. من کسی را تحت پوشش دارم که همسرش بیمار است و ماهانه یک میلیون تومان درآمد ندارد، ولی باید ۶۵۰ هزارتومان آن را اجاره خانه بدهد، خب این آدم عیالوار چه کار کند. خدا به ما توفیق داده که به مدد این افراد می‌شتابیم. من بعد از بازنشستگی وارد کار ساخت و ساز شدم. از پروژه‌های ساختمان‌سازی که انجام می‌دادم ۱۱۵ میلیون تومان پس‌انداز کردم و یک رنوی شاسی بلند خریدم. وقتی داخل آن نشستم یکدفعه به خودم گفتم آقا سعید! بهتر نیست شاسی بلند را آن دنیا سوار شوی و پول این ماشین را صرف تامین مسکن نیازمندان کنی. بعد ماشین را فروختم و دو خانه حیاط‌دار برای دو خانواده نیازمند ساختم. خودم هنوز ال ۹۰ مدل ۸۷ که قسطی خریدم را سوار می‌شوم. اما می‌دانید از چه خوشحالم؟ این‌که اگر این ماشین هر وقت خراب شود جلوی در خانه یا نزدیک یک تعمیرگاه خراب می‌شود که این هم می‌شود برکت کار خیر.

وقتی دست به کار خیر می‌زنید چه حسی دارید؟

به خدا می‌گویم آخر مگرمن چه کرده‌ام که تو این همه به من لطف داری. چون وقتی خداوند به کسی خیلی توجه داشته باشد کار‌های مردم را به او می‌سپارد؛ این تاکید آیات و روایات است.

اگر کاری از دستتان برنیاید جواب مردم را چه می‌دهید؟

نهایت تلاشم را برای شدن می‌کنم، اما وقتی نمی‌شود علت را دقیقا برایشان می‌شکافم. با این حال بازهم به تلاشم ادامه می‌دهم، چون کار دست کسی دیگر است.

در این دنیا چیزی هست که برای خودتان بخواهید؟

من همیشه از خدا می‌خواهم که به من قدرت بدهد تا به بنده‌هایش خدمت کنم، همچنین از او می‌خواهم عاقبت به خیر شوم و همه پدر و مادر‌ها را حفظ کند و به مادر من هم عمر با عزت بدهد. از او می‌خواهم تا عاقبت به خیر شوم.

پس خواسته مالی و مادی ندارید؟

وقتی در خیابان‌های شیراز راه می‌روم احساس می‌کنم همه املاک و ماشین‌ها برای من است، احساس می‌کنم چیزی از رئیس‌جمهور‌های دنیا کم ندارم وقتی کسی برایم دعای خیر می‌کند.

کدام دعا بیشتر به دلتان می‌نشیند؟

آن که می‌گویند خدا پدرو مادرت را رحمت کند و رحمت به شیری که خورده ای.منبع:جام جم


بیشتر بخوانید:

عجایب شگفت انگیز اردشیر گور ، شهر دایره ای و اولین پایتخت ساسانیان + ویدیو


نظرات خود را برای ما ارسال کنید

ناشناس جمعه , ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۶

سلام من ۳ ساله ازدواج کردم یه دختر یک‌ساله دارم روستا نشین بودیم اومدم قرض کردم اومدیم شهر حالا بخار پول پیش خونه ای ک گرفتیم نداریم‌پیس بدیم جایی نداریم بریم شوهرم دو روزه منو دخترمو تو این سرما بیرون کرده هر شب در یک مسجد ی جایی میمانیم تورو خدایی ک قبولش داری دستمون بگیر تورو امام رضا تو این خیابون سرما منو درخترمو نجات بده

۰۹۳۷///۵۳۶۶ سه شنبه , ۲۳ آبان ۱۴۰۲ - ۱:۱۵

مستاجرم کارگرم خرجم به دلغم نمیخوره کمکم کنید

ناشناس سه شنبه , ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ - ۹:۵۵

سلام چطور میتونم تلفنی مشکلم را مطرح کنم من هم مشکل خرید خانه را دارم حتی از پس اجاره هم بر نمیام لطفاً جواب مرا بدین شما میتوانید به من کمک کنید ممنون

امینه یکشنبه , ۱۸ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۸

سلام وخسته نباشید آقای نیاکان من ساکن شیراز شهرک جوادیه هستم مادری ۳فرزند دارم ۲تا پسر یه دختر الان ۱۲سال که مستاجر هستم امسال خیلی اجاره ها رفته بالا صاحب خونه ها رحمی به مستاجر نمیکنن تاحالا به کسی دراز نکردم جز خدا بعد شما همین که دست کسی را بگیری خدا ده برابرش به شما میده الان پول پیش خونه ندارم من اولین بار به کسی در دنیای مجازی پیام میدم اگر خواست خدا باشه پس جور میشه به امید خدا

مرضیه پنجشنبه , ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ - ۰:۵۴

سلام خسته نباشید اقای نیاکان.من و سوهرم هر دو مریض هستبم روزی با دوازده قرص پرونده هم داریم یه دختر دو ساله داریم خونه نداریم کمکم کن خسته شدم تو را خدا خدا خیرتون بده

مظفر چهارشنبه , ۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۰:۴۷

با سلام خدمت عوامل این سایت . ببخشید بزرگوار آیا این نوشتن ها درد کسی و درمان میکنه . ۰۹۹۲*-*۱۶۵۸ من زن و دختر ۷سال و پسر ۳سال از بی سرپناهی تو چادر سر میکنم. وسایل خونه ام هم کنارمون تو حیاط یه کارگاهی متروکه هستیم ‌ نیازمند سوئیت کوچکی زیرزمینی پارکینگی هستیم. آیا درد ما درمان میشه اینجا ؟؟؟؟

سحر یکشنبه , ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۴

سلام خانمی باردار هستم که احتیاج به کمک مالی دارم . خیلی استرس دارم لطفا کمک کنید . خدا خیرتون بده مادر حلالتون

سحر یکشنبه , ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۳

سلام خانمی باردار هستم که احتیاج به کمک مالی دارم . خیلی استرس دارم لطفا کمک کنید

خاطره هستم یکشنبه , ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۲۲:۲۸

تورابه خدا به ایشون بگید کمکم کنه مطعلقه هستم دستم خالیه ۵۰میلیون برای یه رهن خونه میخوام تحقیقاتم میتونن انجام بدن شیراز شهرستان نوراباد ممسنی

آریا پنجشنبه , ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۷

سلام خدمت آقای نیاکان خانمی ۴۰ ساله هستم از شیرازدو فرزند دارم هردو مریض پسرم هموفیلی شدید نوع آ دخترم مشکل ذهنی داره خودمم سرطان تیرویددارم وام گرفتم عمل کردم نمتونم پول وام رو بدم خودم باید زیر نطر دکتر باشم هزینشو ندارم برم دکترمستاجر هستم به قران شش ماهه اجاره خونم نتونستم بدم بخاطر مشکل مال پسرم نتونستم امسال مدرسه بفرستم چون پاش مشکل داره باید سرویس داشته باشه راه نمتونه بره یه فیزیوتراپی نمتونم ببرمش مدارک پزشکی موجوده مشکلاتم زیاده به خاطر خدا و حس انسان دوستی کمم کنیدخداخیرتون بده

مسا سه شنبه , ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ - ۱:۲۸

با سلام اگر بزرگواری هست که با کمکش دل هموطنش شاد میکنع کمکم کنید

میرحسینی پنجشنبه , ۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۱

سلام من یک دختر روستای هس ب ی مقدار پولی نیاز دارم اک میتونی کمکم کنی

ناشناس پنجشنبه , ۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۸

ترابه.قران.کمکم.کنید

ghazalasadi781@gmail.com پنجشنبه , ۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۶

ترابه.ابوفظل.کمکم.کنیدشب.عیدهست.توروزن.بچم.خجالت.میکشم

محمدعلی پنجشنبه , ۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۶

ترابه.ابوفظل.کمکم.کنیدشب.عیدهست.توروزن.بچم.خجالت.میکشم

ناشناس پنجشنبه , ۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۵

ترابه.ابوفظل.کمکم.کنیدشب.عیدهست.توروزن.بچم.خجالت.میکشم

محمدعلی پنجشنبه , ۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۴

سلام.ترابه.قران.کمکم.کنید.دوتا.بچه.دارم.برای.نون.شبم.محتاجم.شب.عیدی.دورو.زن.بچم.خجالت.میکشم.ترابه.فاطمه.زهرا.کمکم.کنید.باورنداری.بپرسید

محمدعلی پنجشنبه , ۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۰

سلام.ترابه.قران.کمکم.کنیددوتابچم.دارم.به.نون.شب.محتاجم.ترابه.فاطمه.زهرا.کمکم.کنیدباورنداری.سوال.کنید.خداخیرتبده

فاطمه پنجشنبه , ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۰:۵۳

سلام خدمت شما خدا قوت درود بر شرفت من از استان فارس یکی از روستاهای اطراف مرودشت مزاحمتون میشم مادری هستم سی و پنج ساله با سه فرزند با شوهری معتاد خونه پیدا نمیشه خرجی نمیده دستم از دنیا کوتاه توی خونه کارمیکنمخرجم به دخلم نمی‌خورد تقاضای کمک دارم ازت قسمت دادم به همونذ غیرتت با من تماس بگیر لطفا منتظرم۶۰۳۷—-۷۴۴۴۸۳ اسم شناسنامه پروانه

فاطمه پنجشنبه , ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۰:۴۶

سلام

سلام حاجی بهتون پیام دادم از استان فارس یکی از روستای شهرستان مرودشت حتما تو را به شرفت قسم با من تماس بگیر زنی هستم با سه فرزند سی پنج سال بیشتر ندارم دستم خالی بدون سرپرست

فاطمه پنجشنبه , ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۰:۴۰

سلام خدمت شما خدا قوت درود بر شرفت من از استان فارس یکی از روستاهای اطراف مرودشت مزاحمتون میشم مادری هستم سی و پنج ساله با سه فرزند با شوهری معتاد خونه پیدا نمیشه خرجی نمیده دستم از دنیا کوتاه توی خونه کارمندهرجم به دخلم نمی‌خورد تقاضای کمک دارم ازت قسمت دادم به همون غیرتت با من تماس بگیر لطفا منتظرم

آخرین اخبار