چاپ کد خبر: 6845
14 اردیبهشت 1398

گفتگو با یکی از تهیه کنندگان شکواییه مردمی سیل شیراز

هاشمی

با او در گروهی در یک شبکه اجتماعی آشنا شدم. تند وتند دفاع میکرد و گاهی حمله ، شدت حملات به او و دوستانش در ”بیانیه سیل دروازه قران شیراز” زیاد بود.

خودش را یک شهروند شیراز معرفی میکند که شغلش آزاد است. در مقابل اصرار خبرنگار اول فارس، مشخصات سجلی اش را می گوید: ابراهیم هاشمی هستم، ساکن شیراز . ابراهیم بنظر میرسد یک اصلاح طلب است و دوآتیشه،با اینکه در گروههای اصلاح طلبانه با وی آشنا شدم، اما او  غریبانه منتقد اصلاح طلبان هم هست.

سوابق  بلند وبالایی از فعالیتهای دانشجویی، سیاسی و نشریاتی دارد که از آنها میگذریم تا برسیم  به ماجرای”  شکواییه مردمی حادثه سیل شیراز”  آنچه در پیش روی شماست گفتگوی اول فارس با این شهروند ساکن شیراز است..

# از“بیانیه و شکواییه مردمی پیرامون حادثه ناگوار کشته شدن برخی از هموطنان عزیزمان، در حادثه سیل شیراز” بگوئید. بیانیه وشکوائیه …چگونه شکل گرفت؟ وچرا؟

  • این مطالبه و درخواست رسیدگی ملی و بیطرفانه به موضوع کشته شدن تعدادی از هموطنان در دروازه قران شیراز و شناسایی همه مقصران آن در هر دوره زمانی و فارغ از هر خط و ربط سیاسی یا اداری، کاملا مردمی و مسالمت آمیز و قانونی بر بستر یک فضای آرام از ارکان قانونی کشور شاید بر بستر تعامل چند نفر از شهروندان بخصوص در گروههای مجازی شکل گرفت!

بعد از حوادث تاسف انگیزی که از شروع سال جدید و بالاخص استان گلستان و غیبت مقام مسوول اول اجرایی آن استان شروع شد، طبعا در کنار همه مشکلات و مصیبت ها و اقدامات، نقد و مباحثات در مورد عملکردهای پس و پیش و حین این حوادث، هم توامان در هر محفلی بخصوص گروههای موجود در شبکه اجتماعی و رسانه ها شکل گرفت و تا به همین امروز هم ادامه دارد و امیدوارم که باز هم مثل بسیاری از حوادث تلخ گذشته، بدون مشخص شدن چند و چون و چرایی و علل و دلایل آنها، فراموش نشود! و صادقانه بگویم امیدوارم اعتماد و رضایت عمومی جامعه، که مهمترین برگ برنده هر دولت کشوری است، فدای مصحلت و منفعت این و آن شخص یا اشخاص نگردد!

در همین ایام، بخصوص با رخ دادن فاجعه دروازه قرآن شیراز که طبعا چون ما در این استان و شهر هستیم و از نزدیک اوج مصیبت را لمس کردیم، مباحث به نوعی روی این موضوع متمرکز شد که “چرا چنین شد؟ “

در همین گروهها قاعدتا هر کس از ظن و گمان خود، سخنی میگفت یکی برای تبرئه خود یا هم قطارانشان، یکی برای متهم کردن دیگری و دیگری کلا برای فرافکنی و مدفون کردن این مصیبت در زیر خاک، به بهانه وجود مشکلات دیگر یا همان بهانه همیشگی که شنیده ایم؛ الان  موقعیت حساسی است، وقت نقد و سوال نیست و  قس علیهذا…

با پیگیری این گفتگوها ما چند نفر تهیه کنندگان اولیه بیانیه ، که اتفاقا برخی از ما هنوز هم یکدیگر را از نزدیک ملاقات نکرده ایم،  احساس نزدیکی بیشتری در نظراتمان پیرامون این موضوع داشتیم.

و نتیجه آن شد که با  رد و بدل شدن این مباحث، احساس کردیم باید یک حرکت منسجم تر و سازمان یافته تر انجام بدهیم…و نتیجه و خروجی آن، بیانیه و شکواییه ای است که احتمالا مشاهده و مطالعه کرده باشید! که خطاب به دو رکن نظارتی و قضاوتی قانونی کشور یعنی مجلس شورای اسلامی و قوه قضاییه، تنظیم گردید.

#  بیانیه و شکواییه مردمی پیرامون حادثه ناگوار کشته شدن برخی از هموطنان عزیزمان، در حادثه سیل شیراز درنوع خودش تازه بود.هدف شما و همراهانتون از اینکار چه بود؟

  • من سخنگوی دوستان تهیه کننده بیانیه و شکوائیه نیستم، یعنی تشکیلات خاصی نیست که نیاز به سخنگو داشته باشد، همه حرف و سخن ما همان است که شفاف و صریح در متن بیانیه خواسته شده و لاغیر

حال که اصرار دارید و من را مخاطب قرار دادید، اگر بخواهم خیلی خلاصه و بدون حاشیه عرض کنم از نظر شخص خودم، هدف از تهیه این بیانیه دو نقطه اساسی است که برمحور رویه و رویکردی شکل میگیرد، که دهه هاست شاهد هستیم! از وقتی بوروکراسی و قانونگذاری اداری و حکومتی نوین، بخصوص از اوایل قرن حاضر شمسی در کشورمان شکل گرفته و برای اقدامات و رفتار اشخاص بطور قانونی و مدون مسوولیت مدنی و کیفری پیش بینی شد. همچون قانون مجازات و یا قانون مسوولیت مدنی یا قوانینی پیرامون مسوولیت مدیران در پیشگیری از حوادث یا تصحیح اقدامات و رفتارهای مدیران قبلی…

رویه ای که متاسفانه تقرییا در بیشتر مواقع، شاهد بوده ایم که مواقعی که فاجعه ای یا جنایتی انسانی یا مرتبط و با دخالت انسانی رخ میدهد، که به گونه ای بخشی از محافل و مراکز قدرت سیاسی یا اقتصادی، در وقوع آن مسوول یا مقصر و شریک باشند، خیلی سریع مساله به طرز عجیبی مفقود و لاینحل فراموش میشود!

و کمتر مشاهده کرده ایم که بالاخره مدیر یا مسوولان رده بالا مدیریتی در حوادث تلخ گذشته، بازخواست و مجازات شود.

بر همین مبنا دو هدف کلی در مشارکت در تهیه و پیگیری این شکواییه مردمی وجود داشته است؛ که البته با گفتمان و مباحثات فی مابین جمع تهیه کنندگان نیز این دو هدف کلی همه ما هم بوده و هست که در خود بیانیه هم به آن اشاره شده است!

ابتدایی ترین هدف رسیدگی و پیگیری در سطح ملی این جنایت کشته شدن تعدادی از هموطنان و شناخت دقیق شخص یا اشخاص مقصر در هر دوره زمانی که وظایف و تکالیف قانونی خود کوتاهی کرده اند

و دومین و مهمترین هدف اینکه، این حرکت سنگ بنا و رویه ای بشود، که هر مدیر یا مسوول یا تصمیم گیری که بخواهد تصمیم اداری یا اقدام اجرایی را انجام بدهد بدون پیوست طرح مطالعاتی و از همه مهمتر بدون توجه واقعی و عملی به آنها، نباشد!

یعتی عبرتی بشود برای مدیران و مسوولانی که برای گرفتن فلان پست، زمین و زمان را به هم میدوزند بدون اینکه آیا اندکی درون خودشان تدبر کنند که آیا توانایی و اطلاعات کافی آن پست را دارند؟!

عبرتی بشود برای مدیرانی که از مسوولیت، تنها بخش گرفتن امتیاز و رانتش را بلد هستند!عبرتی برای مشاوران و متخصصین امور به جای مشاوره واقعی علمی دادن، صرفا مجیز گویی مدیران و ذکر تعاریف بلاجهت از اوصاف و اقدامات و تصمیمات نادرست مدیران، نباشند!

چنان باشد که اگر مدیری چندین و چند حکم مشاور برای اطراف و اکناف خود صادر میکند،که رزومه پرونده کاری اطرافیان بشود، نگاهی هم به تخصص و توامان با تعهد مشاور به انجام مشاوره بر پایه مباحث علمی و واقعی، داشته باشند و مشاوران بر مبنای میزان رضایت و خوشایند مدیر عمل نکنند، بلکه بر اساس مسوولیت و تحقیقات واقعی رفتار کنند!

# بیانیه وشکوائیه یا بهتر بگوئیم کمپین شما در مورد سیل شیراز با استقبال مردم روبرو شد اما خیلی در فضای رسانه های عمومی استان نمودی نداشت ولی بهرحال بیش از۳۵۰۰ امضاء جمع آوری کرد

  • در رابطه با اطلاع رسانی شکل گیری و تنظیم این شکواییه مردمی، تنها ابزار در اختیار ما شبکه های اجتماعی بود و بس!

چرا که خوشبختانه نه به سازمان ، نهاد یا ارگانی وابسته هستیم و به نوعی تقریبا همه ما مشاغل آزاد و مستقل و غیرمرتبط داریم (اگر اشتباه نکنم تنها دو نفر از دوستان که کارمند اداری ساده بانک و کشاورزی هستند و هیچ ارتباط کاری با مجموعه های دخیل در حادثه دروازه قران شیراز ندارند)

و طبعا بودجه ای هم برای این کار نداشتیم و هزینه های اندکی هم که تاکنون انجام دادیم همچون چاپ چند نسخه شکواییه برای تحویل به مقامات مربوطه و ایاب و ذهاب اندکی هم که بوده، پرداخت شخصی جمع خودمان  بوده و هست!

# واکنش و حمایت مردم چه بوده است؟ حمایت سیاسیون را چگونه دیدید؟

  • در رابطه با واکنش و حمایت عموم مردم به گمان بنده و با توجه به تجربیات و روحیه جامعه شناختی که از واهمه مردم در ورود به پدیده های جمعی و یا حمایت و امضا چنین بیانیه ها و کمپین هایی سراغ دارم، حمایت خوبی از سمت مردم صورت گرفته است…

چرا که اقدامات و واکنش عامه مردم، به دلایل مختلفی عمدتا شدیدا محافظه کارانه و به نوعی تبدیل به بی تفاوتی در مقابل وقایع اجتماعی شده است یا النهایه با  گفتن جملاتی است که ” مایه دردسرمان نشود” یا “حالا شکایت هم کنیم، نتیجه ای هم میدهد؟” وارد چنین کارزارهایی نمیشوند! و با همه این قضایا و به تجربه، حمایت بسیار خوبی از سوی عموم مردم صورت گرفت!

البته در رابطه به واکنش سیاسیون، باید در اینجا ضمن تشکر از حمایت برخی فعالین و سیاسیون و مقاماتی که علاوه بر حمایت و امضا این شکواییه مردمی، در جهت پیگیری و اجرایی کردن آن گامهای بسیار برداشته اند، همچون آقایان دکتر پارسایی، دکتر وکیلی و دکتر کواکبیان نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی و یا اقای دکتر مقیمی عضو شورای پنجم اسلامی شهر شیراز، انتقاد شخص خودم را از نحوه واکنش و برخورد برخی از اشخاص، ناگفته نگذارم، از مدیران و برخی اعضا شورای شهر که باید صدای مردم باشند ، کسانی که سالها شعار مثلا اصلاح طلبی ، آزادی نقد و پرسش ، وظیفه پاسخگویی مسوولین و شایسته سالاری و زنده باد مخالف و قس علیهذا از این دست شعارها، سر میداده و میدهند یا کسانی که شعار حق طلبی و هیهات من الذله و مبارزه با بی عدالتی و جور و حمایت از مظلومین عالم و آدم شان، گوش فلک را کر میکند، ، از برخی مقامات و نمایندگان مردم در نهادهای انتخابی تا مقامات اجرایی، در جمع کسانی در این ماجرای فاجعه بزرگ دروازه قران شیراز، به روشهای مختلف یا از متهمین ردیف اول آن  حمایت بی چون و چرا کردند یا با طرق مختلف سعی در فرافکنی و لاپوشانی کلیت ماجرا داشتند و یا در نهایت سکوت کردند که از نظر من نوعی، سکوت در برابر ناراستی و نادرستی، کم از حمایت یا شراکت در آن ندارد!مگر نه اینکه بارها میگویند؛ حق را بگویید حتی اگر به ضررتان باشد، اما گویی تظاهر به شیعه علی بودن راحت تر از عمل به شعارها و قولهاست.

یعنی گاهی که آدم حساب کتاب کند، می بیند بسیاری از این شعارها فقط برای سهم بیشتر از ثروت و قدرت است و دیگر مردم هیچ مهم نیستند، مگر زمان انتخابات که مردم سرور و ولی نعمت میشوند و سر دادن شعارهای قشنگ توخالی، مُد روز، که هزینه ای هم ندارد!

باید پرسید از میان ۱۶ نماینده  مجلس استان فارس چرا فقط یک نماینده یعنی اقای دکتر بهرام پارسایی، صدا و زبان مردم بود و شد و بسیاری سکوت پیشه کردند و یا حتی برخی در جهت مسکوت گذاشتن این جنایت گام برداشته اند؟! گویی برخی از ایشان اینقدر که خود را نماینده برخی محافل شناخته شده و ناشناخته قدرت میدانند نماینده مردم نمی دانند؟!

یا فلان عضو شورای شهر، به جای اینکه صدا و زبان مردم باشد و در مقام نماینده مردم، خود خواهان تشخیص و تعیین و مجازات مقصرین باشد، سعی در حمایت بی چون و چرا و بلکه فرافکنی در این ” فاجعه انسانی” داشتند!

نمیدانم این صندوق رای چه هست تا برخی از کسانی به لطف مردم نامشان از صندوق بیرون می اید، به جای اینکه خود را عملا و لسانا وامدار مردم بدانند، سریعا به برخی محافل قدرت سوال برانگیز وصل میشوند و در جریان فرآیندهای خاص و مشکوک، حل میشوند؟!

#مشی سیاسی شما و دوستانتان بنظر میرسد اصلاح طلبی باشد.خودتون چه فکرمیکنید؟

 

  • در رابطه با مشی فکری و سیاسی دوستانم، اگر منظور شما مشخصا افرادی است که در تدارک اولیه بیانیه گرد هم آمدیم، قطعا باید خود ایشان بفرمایند و نهایتا بنده بتوانم در این مجال و زمان مختصر، اندکی از مشغولیات ذهنی خودم عرض کنم…

اگر اصلاح طلبی را امروز به معنای یک طیف و جبهه سیاسی در نظر دارید، که به نوعی در اذهان جامعه با شنیدن عبارت اصلاح طلبی، به ذهن متبادر میشود، صادقانه من اگر هم روزی به ناچار در این طیف بودم یا نهایتا دوستان همفکری در این جبهه داشتم، دیگر چند سالی است هرگز تمایل ندارم خود را جزیی از اصطلاح طلبان به همان مفهوم یک دسته و طیف سیاسی خاص، در نظر بگیرم و امروز با جرات میگویم من اصلاح طلب به این مفهوم سیاسی امروزی اش، نیستم.

اگر هم عرض کردم به ناچار، بدین جهت که متاسفانه فضای سیاسی اجتماعی کشور مهیای وجود جریانی خارج از دو طیف سیاسی یعنی اصلاح طلب و اصولگرا نبوده یا نیست!

صادقانه معتقدم جریان سومی در مشی و اندیشه سیاسی کشور میخواهیم که دو خصلت منفعت طلبی محض و به نوعی نادیده انگاری مردم، که مشترک بین دو  جریان اصلاح طلب و اصولگرا است را نداشته باشد، گاهی خوب که دقت کنید این دو جریان تنها پوشش سخن و شعارهایشان اندکی متفاوت است، وگرنه شام و ناهار و عزا و عروسی شان مشترک است!

شاید بتوان نام آن جریان را تحول خواه گذشت یا هر چه،  شاید با اصلاحات در معنای لغوی اش، تفاوت فاحشی نداشته باشند، منتهی اینقدر که این روزها، کلمه اصلاحات بار منفی و مفهوم منفعت طلبی را به ذهن میرساند و گویی معنای لغوی اصلاحات که همان اصلاح هر وضع نادرستی وضع به جهت بهینه تر شدن امور است، متروک شده است!

صادقانه تجربه و مشاهدات همه سالهای گذشته نشان داده لااقل برخی از به قولی اشخاص پر رنگ این طیف اصلاح طلبی، بین شعارها و رفتارهایشان فرسنگها فاصله است و گفتار و کردارشان بسیار متناقض هست.

یعنی هیچ دشمن و مخالفی نمیتوانست به اندازه برخی از همین شعاردهندگان و مسوولان و مدیران اصلاح طلب، واژگان و شعارهای که به نوعی تابلو اصلاح طلبی بود یا هست، را از  درون تهی و پوچ کند و مردم را به این عبارت زیبا و پر معنا بدبین کنند، که امروز با شنیدن این شعارها از زبان هر فردی، ناخودآگاه داستان آن چوپان مشهور به ذهن متبادر میشود و شک و شُبه بیش از یقین به گوینده آن متصور است، واقعا چرا؟!

در همین ماجرای کشته شدن تعدادی از انسانهای بیگناه در دروزاه قران شیراز و صدور بیانیه و شکواییه مردمی مذکور،    همه هجمه بر علیه این بیانیه و تهیه کنندگان آن از طرف همین مدیران و مسوولان و اشخاص مدعی اصلاح طلبی، صورت گرفت.

یعنی لااقل تا الان من نوعی، یک پاسخ مستند یا مستدل برای هر شبه یا سوال اساسی که طرح شده باشد، از طرف همین مسوولان و مدیران اصلاح طلب، ندیدم و نشنیدم، تنها فرافکنی و وارد کردن اتهامات شخصی و انتشار شبنامه تا برخورد حذفی و سلبی با بیانیه و تهیه کنندگان…

متاسفانه کسانی هستند که به تزویر و ریا، شعار زنده باد مخالف سر میدهند! و هنوز هم هیچکدام از این افراد، پاسخ سوال من نوعی را شفاف و بدون حاشیه نداده اند، که این همه هجمه و فرافکنی برای چه هست؟!

همه این افراد که مدعی به دوش کشیدن بیرق اصلاح طلبی هم هستند و در حال حاضر هم  تقریبا همه ارکان اجرایی و سیاسی استان فارس و شهر شیراز را در سیطره خود دارند، در همین ماجرا میگویند که هرگز قصوری نکرده اند، اما در مقابل درخواست رسیدگی ملی و کشوری به این فاجعه، بسیار موضع منفی و تهاجمی گرفته اند، که خوب تفسیر و تحلیل منطقی این نوع واکنش خود گویایی عمق وجود و درون متفاوت با شعارهایی است که سر میدهند!

علاوه بر آنکه حداقلی از عقلانیت سیاسی و با مردم بودن، حکم میکرد که لااقل یک پوزش و عذرخواهی از مردم و داغدیدگان انجام میدادند و یا با این حرکت مردمی همراهی میکردند، استعفا و عزل هم که نفرمایید که ایشان سخت مشتاق صواب خدمتگزاری به ولی نعمتان خود هستند! منتهی تا این ولی نعمتان ایشان چه کسانی باشند!

# و سوال آخر: فکر می کنید  به اهداف تان در بیانیه شکوائیه  رسیدید؟

  • ما وظیفه شهروندی و مطالبه گری مسالمت آمیز و کاملا قانونی خود را با همه هجمه و سنگ اندازی های که مشخصا ذکر کردم، انجام دادیم و شکواییه را تحویل مراجع ذیصلاح دادیم، مابقی امیدواریم که افزایش و تداوم رضایت و اعتماد عمومی مردم، فدای مصلحت این یا آن شخص یا طیف سیاسی نشود و قانون برای همه یکسان و بدون اغماض و درنگ، اجرا شود!

برچسب ها:
نظرات خود را برای ما ارسال کنید

آخرین اخبار