ساعت۲۲ شامگاه چهارشنبه سوم شهریور قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری۱۱۷ جوادیه از مرگ مشکوک مرد جوانی در نزدیکی پل جوادیه راهآهن با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شد. تیم جنایی در محل حادثه با جسد بیجان مرد ناشناسی حدوداً ۴۰ساله روبهرو شدند که به طرز مشکوکی به کام مرگ رفته بود. در نزدیکی جسد مرد فوت شده مأموران پلیس پسر۲۲سالهای به نام شاهین را بازداشت کردهبودند که حکایت از آن داشت مرد فوت شده در درگیری با او به کام مرگ رفته است.
نخستین بررسیها نشان داد ساعت۲۱:۳۰شب ساکنان کوچهای در نزدیکی کشف جسد متوجه فریادهای کمکخواهی پسر جوانی میشوند که مدام فریاد میزده است زورگیران موتورسواری اموال او را سرقت کردهاند. پس از این یکی از ساکنان آن محل با پلیس تماس میگیرد و وقتی مأموران در محل حاضر میشوند با جسد مرد ناشناس روبهرو میشوند که پسر جوان مدعی است مرد فوت شده همان مرد سارقی است که همراه همدستش اموال او را سرقت کرده، اما هنگام فرار با موتور سیکلت پیراهن او را کشیده و او از روی موتورسیکلت به پایین سقوط میکند، اما همدستش موفق به فرار میشود. در ادامه متهم در اختیار مأموران قرار گرفت و جسد مرد فوت شده هم برای مشخص شدن علت اصلی مرگ و شناسایی هویت آن به پزشکی قانونی منتقل شد.
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت. همچنین بازپرس جنایی به مأموران پلیس دستور داد تا همزمان با تحقیق از ساکنان محل حادثه، دوربینهای مداربسته محل حادثه را بازبینی کنند تا صحت و سقم ادعای متهم مشخص شود.
این پسر جوان که مدعی بود پس از درگیری با مرد آزارگر او را به قتل رسانده، در دادگاه از خود دفاع کرد. متهم مدعی شد، قصد قتل نداشته است.
در ابتدای جلسه دادگاه اولیایدم مقتول در جایگاه قرار گرفته و برای قاتل پسرشان درخواست قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه قرارگرفت و در دفاع از خود گفت: «چند روز قبل از ماجرا برای دیدن دختر مورد علاقهام از استان فارس به تهران آمدم. روز حادثه در حال قدم زدن در خیابان بودم که دو موتورسوار کنارم آمدند و امیر با تهدید چاقو مرا به گوشهای کشاند و آزارم داد. وقتی قصد سوار شدن به موتور را داشت، گلویش را فشار دادم تا بیهوش شود، اما فوت کرد. قصد کشتن او را نداشتم.»
رئیس دادگاه: چرا پس از دستگیری ادعا کردی قصد سرقت تلفنهمراهت را داشتند؟
شاهین: از ترس آبرویم دروغ گفتم. میترسیدم واقعیت را بگویم و آبرویم برود.
رئیس دادگاه سپس از متهم خواست صحنه قتل را بازسازی کند که او با تشریح صحنه گفت: «دستهایم را دور گلوی امیر انداختم و فشار دادم که باعث خفگی او شد.»
رئیس دادگاه: گفته بودی مقتول چاقو داشت، چرا برای دفاع از خودش استفاده نکرد؟
شاهین: بعد از آزار من، چاقو را در جیبش گذاشت و قصد سوار شدن به موتور را داشت که به او حمله کردم. فکر نمیکرد گلویش را فشار دهم.
رئیس دادگاه: پیش از این ادعا کرده بودی با داعش در ارتباطی در این باره توضیح بده.
شاهین: آن را هم دروغ گفتم. از زندگی خسته شده بودم و میخواستم زودتر اعدام شوم.
رئیس دادگاه: سابقه داری؟
شاهین: یک بار به اتهام قتل پدرخواندهام بازداشت شدم که با گزارش پزشکی قانونی مشخص شد بیگناهم و آزاد شدم. بعد هم در پروندههایی به اتهام کتکزدن نامادریام، رابطه نامشروع و نزاع دستگیر شدم که در همگی تبرئه شدم.
پس از دفاعیات متهم، وکیل او در جایگاه ایستاد و در دفاعیاتش گفت: تقاضا دارم با توجه به ادعاهای موکلم او به پزشکی قانونی معرفی و تحت معاینه قرار بگیرد. قضات با این درخواست موافقت کرده و پسر جوان به پزشکی قانونی منتقل شد تا پس از معاینات دوباره محاکمهشود.
ثبت دیدگاه