منم دوست دارم از خودم بزگترازداواج کنم

من سیزده سال از شوهرم کوچک ترم ولی هنوز عقلش منده تو همون بچگی موقع بحث بهش می گم بابا سه سالش برا خودت شما ده سال از من بزرگتری باید من نصیحت کنی نکه من به شما بگم این کار بکن این حرف بزن این حرف زدم که همه بدونن سن ملاک نیست هم برا زن هم برا مرد

به نظر من مردها ب دلیل داشتن فزیلوژیک قوی تر غریزه حمایت گری را ب مرور زمان ب رفتارهای سرکوب گرانه و تملک نسبت ب زن تغیر دادن و همین امر باعث شده مشکلاتی شده ک ب نظرم اگه پسر کوچیکتر باشه ب نحوی این حس تملک و انحصار طلبی و زورگویی نسبت ب زن خود ب خود کنترل میشه و میتونن زندگی بهتری با هم داشته باشن.و در نظر دیگر این که علاقه ب فرد مقابل می‌تواند خیلی از مسائل بین زوجین را حل و سختیهای زندگی را قابل تحمل و گذشت کند.من خودم ۳ سال از شوهرم کوچیکترم ولی اصلا زندگی خوبی ندارم چون اون رو فردی دیکتاتور میدونم ک فقط دیدگاهای خودش رو بر من تحمیل میکنه و بسیار کنترل گر هست ک دیگه ازش کلافه شدم و از اونجای ک علاقه قبل ازدواج بینمون نبود و بنا ب دلایلی ی جورای مجبور شده زن بگیره تحمل بدی های هم دیگه بسیار برامون سخت هست

به نظرمن سن می تونه ملاک باشه ولی نه اونقدری که به خاطرش ازدوست داشتنت راحت بگذری،من الان تورابطه ایم که پنج سال بزرگترم واین برای من خیلی مهم بود که اشتباهه دخترازپسربزرگترباشه،و دوست نداشتم شروع کنم رابطه رو،ولی وقتی باهام صحبت کردتونست قانعم کنه که دلیل خوبی نیس چون بزرگترم نمی تونیم همدیگرودوست داشته باشیم،الان یکساله باهمیم و همدیگر وهم خیلی دوست داریم و هیچ مشکلی باهم نداریم،انقدر عاقل وفهمیدس که من اصلا حس نمیکنم ازمن کوچیکتره،پس این افکاراشتباهه که حتما دختر باید کوچیکترباشه،مهم دوست داشتن و تفاهم وخوب درک کردن همدیگس?

من ۹ سال از همسرم بزرگترم ، و شدیدا با این ازدواج مخالف بودم ، وقتی ۳۰ سالم بود با همسرم آشنا شدم که اصلا به چشمم نمی اومد، سن ۲۵ سالگی از من خواستگاری کرد که من شدیدا برخورد کردم ، فقط بخاطر اختلاف سنی مون ولی دست نکشید بالاخره وقتی ۳۰ سالش شد با صرار خانواده اش و خودش بالاخره راضی شدم ولی کلی شرط گذاشتم و حق طلاقم رو هم گرفتم . الان ۷ سال از ازدواجمون می گذره حتی یکبارم این اختلاف سن توی زندگیمون به چشم نیومد، از اینده خبر ندارم چی میشه ولی اینو می دونم همه چیز بستگی به شعور و رشد عقلی و احساسی طرفین داره ، یه مساله هم که هست اگر کسی اختلاف سنمون رو ندونه از روی ظاهر به هیچ عنوان نمی تونه تشخیص بده من ۹ سال بزرگترم ، تازه ۹ سال کوچکترم نشون می دم

از نظر من مرد نباید بزرگتر از خود بگیره مادر ک نمخواد باید ۷ سال از خود کوچک بگیره بشتر از ۱۰ سال نه زنا خودشون با بزرگتر ازدواج کنه یعنی خودشون ب چاه انداخته

من خودم ۱۹ سالم بود ازدواج کردم همسرم ۱۷، بعد از اتمام تحصیل و دانشگاه تصمیم به بچه دار شدن کردیم و الان یک پسر دارم، و دومی هم در راهه، خب البته من زیاد با بزرگ بودن زن موافق نیستم چون روی عاطفه و روان مرد تاثیر میزاره، خ

بنظر من دلیل اصلیش اینه که زن بخاطر زایمان و مشغله زیاد خیلی زود پیر و شکسته میشه و اون موقع حوصله و شادی و نشاط قبل رو نداره و اینجاست شوهر تنها میمونه،پس بهتره که زن حداقل۶سالی کوچکتر باشه تا انشالله رابطه خودش و شوهرش پایدار بمونه.

ماتو اسلام یک نمونه داریم اونم حضرت محمد وحضرت خدیجه

اتفاقا من از همسرم دوسال بزرگترم خیلی دوسش دارم ولی نمیتونم کاراشو تحمل کنم همش باید بهش بگم چیکار بکن چیکار نکن خسته شدم

به. نظر.من مرد. باید. از. بزرگ. تر. باشد. واز. نظر. فرهنگی. واجتماعی. وبلوغ. فکری. رشد. کافی. داشته. باشد. در رابطه. اگر. از نظر. فکری. روحیه. وعاطغی. هم. دیگر. درک. نکنیم. عشقی. بوجود. ندارد. من. خودم. شوهرم. چهار. سال. کوچکتر. اول. فکر. میکردم. ایراد. ندارد. بعد. فهمیدم. بزرگترین. اشتباه. زندگی.ام را. کردم. چون. نتوانستم حتی. ذره ای. دوستش. داشته. باشم. علاقه. قلبی. ندارم. من سال. هاست. به. خاطر. بچه. ها. وخیلی. چیزهای دیگه. زندگی. کردم. البته در. ظاهر. احترام. میگذارم. همه. کار میکنم. اما. خیلی. وقت. ها. از. دیدن. نشدن. ها. ‌وبها. ندادن. وبی. تو. جهی. عاطفی. ودرک نکردن. بی. صدا. گریه. کردم. وسکوت. روحم. زخمی شده. حال. بر. من. گذشته. اما. اشتباه. با. مرد.کوچکتر. . چون. از. نظر. من احساس. تحقیر شدن. توهین. به. خودش. آدم. حس. میکند. هر. چیز. منطقیش. خوبه.

بنظر من مهم عشق و تفاهم بین دو طرف و رسیدن به ان نقطه ای که کنار هم خوشبخت هستند و متعهد به هم و قابل توجه خانمهایی که گفتند از همسرانشان بزرگترند و انها بهشون خیانت می کنتد اینکه مروی به زنی خیانت می کنه دلیلش بزرگی سن شما نیست بلکه شخصیت و ذات ان مرد خیاناکار است حتی تو کوچکتر هم بودی با بهانه ای دیگه خیانت می کرد خانمها خودتون را دوست داشته باشید و برای خودتان ارزش قایل باشید سن فقط یه عدد هست نه ملاک برتری زنی بر زنی دیگر

سلام من از همسرم ۳ سال بزرگترم ۱۲ سال ازدواج کردیم یک پسر ۱۰ ساله ام داریم خدارو شکر خیلی خوش بخت هستیم وهیچ وقت هم اصلا برای همسرم مهم نبود من بزرگتر هستم مهم دوست داشتنه و کنارهم آرامش داشتنه حرف خانوادش هم برامون مهم نبوده ونیست عمسرم مثل کوه پشتمه خیلی ازش ممنونم ودوستش دارم

هر چیز از سنتها آمده ،نتیجه ی تجربه هاست. آن هم در خانواده های ایرانی که صنعتی نشدن بسیا مصداق دارد.. پس تفاوت سنی در ازدواج نیاز یک خانواده ی ایرانی هست که مقبول جامعه باشد. اگر قبول نمی کنید تست کنید و عمرتون رو برباد فنا بدهید.

اختلاف سن مهم نیست.مهم اینه کتری رو جوش بیاره?

من الان ۲۰ساله که بامردی که ۱۶سال بزرگترازخودم بودازدواج کردم ودوتادختردارم ،راستشوبگم چون تو۱۶سالگی پدرم رو ازدست دادم ،زمان ازدواجم بیشتردنبال یک حامی بودم یعنی همه جوره هواموداشته باشه،منم بانظراون دوستمون موافقم که بستگی به موقعیت افراد داره،واینکه ماچه انتظارها یی ازشریک زندگیمون داریم ویاچه نیازهایی داریم،اما به نظرم بعضی ازآقاپسرها که به هوای موقعیت مالی باخانم های بزرگترازخودشون ازدواج می کنن ،اگه عشق واقعی بینشون نباشه دوامی نخواهدداشت ویا باگذشت زمان ،دلسردی به همراه داره ،بهرحال ، بایدهرکس خودش تشخیص بده که هدفش ازتشکیل زندگی چیه وانوقت میتونه تصمیم درست بگیره

عشق اگه واقعی باشه سن مهم نیست هر چقدر میخوای فاصله سنیت زیاد باشه چ مرد چ زن اگه عاشق همدیگه باشن سن هیچ اهمیتی نداره چون ادم عاشق هیچیو نمیبینه چ برسه به اینکه بخواد به تفاوت سنی فک کنه

اینم بگم که هیچ وقت دیگران رو قضاوت نکنید. چون ما از خیلی چیزا خبر نداریم

ایشون خیلی منو دوست داشت و من از رفتار و حرکاتش اینو می‌فهمیدم. از صمیم قلبم امیدوارم خوشبخت باشه.