چاپ کد خبر: 50340
20 فروردین 1400

اول فارسTV|این مرد دستفروش ۶۰۰۰ زندانی را آزاد کرد

 به گزارش اول فارس به نقل از صدا و سیما ، آقای حاج محمد شهرکی که امروزی نام او به عنوان یکی از خیرین و نیکوکاران مطرح است و بیش از شش هزار زندانی جرایم مالی را از زندان آزاد کرده در بدون تعارف از قصه زندگی اش گفت و روزهایی که در کنار پدرش کشاورزی و دستفروشی می کرد.
متن این گفتگو در ذیل آمده است:

مجری : چند سالتون هست؟
میهمان: ۶۵ سال و متولد سال ۱۳۳۵ هستم.

مجری : اهل کجا هستید؟
میهمان : اصلیت من سیستانی است، ولی در گلستان زندگی می کنم در شهر گنبدکاووس

مجری : چند سال در گلستان هستید؟
میهمان : حدود ۵۸ سال

مجری : در چه خانواده ای بزرگ شده اید؟
میهمان : در خانواده ای که اگر از نظر مالی نظر شماست، خیلی ضعیف بودیم و ثروتی نداشتیم.

مجری : کارتان و کار پدر چی بود؟
میهمان : کار پدر کشاورزی بود و من کارگری و بعد از کارگری ، دستفروشی و بعد از دستفروشی هم، خدا لطف کرد و یک مغازه ای سرقفلی گرفتیم.

مجری : چه چیزی می فروختید؟
میهمان : نمک ، خمیر مایه، کبریت و در همان جا سرپناهی داشتیم که قند هم می فروختیم، روغن و کلا وسایل خوارباری.

مجری : از همان دستفروشی به مغازه خواربارفروشی رسیدید؟
میهمان : بله خدا کمک کرد و ما از دستفروشی به مغازه خواربارفروشی رسیدیم.

6277466 521

مجری : از کشاورزی، دستفروشی ، مغازه داری ، حاج آقای شهرکی می رسد به یک جا، که امروز بالای ۶ هزار تا زندانی آزاد کرده ، جهیزیه می دهد، چند میلیارد وام قرض الحسنه داده و خلاصه دست خیلی ها را گرفته است.
میهمان : اگر ما هم خواستیم و کمک کردیم ، مال خود مردم را به مردم بگرداندیم، منتی هم سر مردم نبایست گذاشت.

مجری : شما این سرمایه را از کجا آورید و این برای مردم سوال هست ؟
میهمان : این سرمایه شمایی که از من خرید کردید، آقا آمده و از من خرید کرده است ، دیگری آمده خرید کرده و خدا لطف کرده و یک سرمایه ای به وجود آمده و من گفته ام که شما هم سهم دارید و دیگران هم در این سرمایه سهم دارند.

مجری : یعنی شما از همین پولی که در مغازه درآوردید، این کارهای خیر رو انجام دادید؟
میهمان : بله ، من از همان زمان بچگی ، پدر و مادرم میهمان نواز بودند، میهمان به خانه شان بیاید و برود دوست داشتند.

مجری : این اخلاق پدر و مادر خدابیامرز شما همین طور بود؟
میهمان : بله من این مسائل را همه از پدر و مادرم می دانم و یاد گرفتم.

مجری : چند تا زندانی آزاد کردید؟
میهمان : بالای ۶ هزار و ۳۶۰ تا زندانی ، تعداد بیشترشان هم حکم جلب داشتند ، بدهی مالی داشتند و طرف از آن ها شکایت کرده و تقاضای حکم جلب کرده بود و حتی شده که بالای ۱۰۰ تا آزاد شدند.مجری : تعدادی از این زندانی ها را من شنیدم که حکم اعدام داشتند که شما رضایت گرفتید.
میهمان : ۲۵ تا زندانی که و ۵ نفر هم در دست اقدام است که ۲ تای آن ها احتمال قطعی است انشاء الله، که سخت ترینش هم برای من این بود که با ۱۶ تا، یکی اش در سمنان بود، یکی در قائمشهر بود، یکی در تهران بود، تعدادی هم در همان گنبد بود و همه را سعی کردیم که در همان جاها برویم و رضایت بگیریم.

مجری: حاج آقا ما چند روز دیگه داریم تا ماه مبارک رمضان و فکر کنم که این کارهای شما پررنگ تر بشود؟
میهمان : پول در می آید، باید در جایش خرج شود، اگر ازش استفاده نشود ، ارزش چی دارد ؟ هی جمع کنیم ، جمع کنیم، همین تهران را همه اش را به من بدهند، وقتی که خرج نکنیم چه ارزشی دارد؟ من اگر ۱۰۰ تومان پول داشته باشم، با آن ۱۰۰ تومان کمک کنم، آرامش بیشتری نسبت به این که این تهران را به من بدهند به من می آید.

6277467 344

مجری : جدی می گویید؟
میهمان : عقیده من این است، آرامشی که آن ۱۰۰ تومان برای من دارد، تهران ندارد.

مجری : یک جورایی به پدر بانک امکانات ، تجهیزات پزشکی هم معروفید ؟
میهمان : این هم لطف خدا هست. من که آن چنان سوادی ندارم، من به فکرم آمد که همین امکانات را در خانه برای شان تهیه ببینیم.

مجری : چه چیزهایی گرفتید ؟
میهمان : آن چیزی که در تخت بیمارستان، مانند کپسول اکسیژن ، تخت بیمارستان و وسایل های بیمارستان نیاز است.

مجری : حاج آقا ساکشن و ونتیلاتور و این امکانات پزشکی را خریداری کرده اند و به بیمارانی که کم بضاعت هستند و نمی توانند به بیمارستان بروند ، امانت می دهند که در خانه استفاده کنند و بعد از بهبودی برمی گردانند.
آقای شهرکی: من آن را به عنوان امانت به یک بانک امانی در هلال احمر قرار دادم که از آن جا مردم امانت می بردند تا زمانی که مریضان خوب می شد بر می گرداندند.

خبرنگار: چقدر برای خرید ایان امکانات پول گذاشتید؟
آقای شهرکی: تا به حال هزینه هایی که کردم را به هیچ کسی نگفتم خواهش می کنم اینبار هم نگویید.

خبرنگار: من می گویم شما باید بگوئید.
آقای شهرکی: من نمی گویم شما هرچه دوست دارید بگوئید.

مجری: فقط می توانیم بگوییم چند میلیارد هزینه کردید؟
آقای شهرکی: برای من این کار خوب شد کار خدا را عرض کردم که چه جوری شد که این اتفاق افتاد که در ز مان کرونا چقدر از این استفاده شد بعد آمدم تصمیم گرفتم کل استان های کشور را انجام بدهم.

مجری: یک کار خوب دیگر شما را بگویم یک صندوقی دایر کردید صندوق قرض الحسنه و به آن هایی که مشکل مالی دارند درگیر هستند گرفتارند وام می دهید چند میلیارد تاکنون وام داده اید؟
آقای شهرکی: بالای ۳۵ میلیارد از اعتباراتی که در گردش کاری در بانک هست به مردم وام می دادیم برای ازدواج بود برای رهی خانه ، برای مریضی بود برای کارهای ضروری ، جایی کسی گرفتاری داشت گره ای از کارشان باز می شد.

مجری: من درست متوجه شدم ؟ شما این وام را از محل پول خودتان که در بانک دارید پرداخت می کنید یعنی سودبانکی نمی گیرید بابت پول تان و وام می دهید . نمی خواستید سود را بگیرد بگذارید روی پول تان تا بیشتر شود؟
آقای شهرکی: چکار می کردم پولم را از کجا بدست آوردم این پول را از همین مردم بدست آوردم خوب باید به مردم همه برگردانم.

مجری: حاج آقا این را هم شنیدم که یک تعداد از بچه های یتیم را هم شما سرپرستی می کنید چندتا؟
آقای شهرکی: تعداد صد و خرده ای را در کمیته امداد در دارلایتام هم سی و خرده ای که آنجا افراد دیگری هم کمک می کنند و آن بچه ها الآن سرمایه دار شدند دیگر نیاز هم به کمک ندارند.

مجری: ماهانه کمک می کنید؟
آقای شهرکی: برایشان خانه خریداری شده ملک و امکانات خریداری شده الحمدلله وضعشان خوب شده است.

مجری: مسجد و مدرسه هم ساختید؟
آقای شهرکی: خداک کمک کرده بله ساختیممجری: هنوز گنبد کاووس زندگی می کنید؟ ویلای خارج کشورتان کجاست؟
آقای شهرکی: بله ما خارج از کشور جز مکه و کربلا و سوریه جای دیگری نرفتیم.

مجری: اقامت کانادا امریکا اروپا
آقای شهرکی: خیر ما پول های مردم را نبردیم آن جا خرج کنیم.

مجری : پول های خودتان است که؟
آقای شهرکی: از کجا آوردیم از همین مردم به دست آوردیم ببریم در خارج از کشور خرج کنیم؟مجری: در کنار مغازه تان کار اقتصادی هم می کنید؟
آقای شهرکی: من هیچ کار اقتصادی نمی کنم بچه ها می کنند می گویند شما ببرید خرج کنید.

مجری: آقای شهرکی خودتان مرفه زندگی می کنید ؟
آقای شهرکی: بریز و بپاش ندارم ولی عالی زندگی می کنم.مجری: یعنی چه؟
آقای شهرکی: همان ثروتمندی که ماشین و میلیاردها میلیارد دارد کار می کند و نمی خواهد هزینه کند منم از همان ماشین ها دارم خانه خوب هم دارم و خوب زندگی می کنم یعنی ما باید به این باور رسیده باشیم که در هرکجا که کمک می کنیم از جای دیگر می آید هرجایی که من کمک کردم خدا هم کمکم کرد.

مجری: این را هم خیرین بزرگ ما گفته اند.
آقای شهرکی: زمانی بوده رفتم دفترمان پسرم از من سوال کرده بابا امروز یک کمی مثل این که کمک نکردید چطور است؟ گفتم چرا؟ گفت برای من معلوم می شود‏ دخلش را نشان می دهد می گوید نه معلوم است که اینجا شما کم کمک کردید. به این باور خانواده ام رسیده اند، خانومم گرفته تا بچه هام گرفته

مجری: میگن ببخش
آقای شهرکی: میگن ببخش خیلی، آرامش می آوره یعنی لذت بخشه

مجری: حاج آقا ما آخر برنامه یه جمله داریم می گیم بدون تعارف ترین جمله
آقای شهرکی: ما به این کسانی که می گویند سرمایه را خودمون به دست آوردیم میگم نه این چنانی نیست سرمایه را به دست آوردی این چنانی نیست

مجری: پس چیه
آقای شهرکی: از این نظام به دست آمده از این امنیت به دست آمده از این اون کارگری که پیشش کار می کنه به دست آمده خدا لطف کرده بهش داده کمک کنه به دیگران کمک کنه به دیگران کمک کنه ما اگر قصدمون ۲۰ درصد مردم اینقدر سرمایه دارن که اگر همون بریز و بپاششون رو بخواهند ببخشند ما نیازمندی در جامعه نداریم

مجری: حاج آقا گفتی ماشین، ماشین خودتون چیه شما داشتی این طوری می گفتی الان
آقای شهرکی: تویوتا لندکروز ۲۰۰۹

مجری: اون موقع که دست فروش بودید چی داشتید؟
آقای شهرکی: دست فروش بودیم که تا مدت های پنج شش ماهش که ما نداشتیم بعدش یک وانت گرفتیم

مجری: این نشان می دهد که آدم تلاش کند به هر جا که بخواهد می رسد
آقای شهرکی: من مطمئنم که اگر کمک نمی کردم شاید الان می رفتم همان دست فروشی خودم شاید همان هم نداشتم هر چه که دارم از دعای مردم دارم هرچی که دارم از مردم دارم

مجری: الهی شکر
آقای شهرکی: هیچ چیزی از خودم ندارم

مجری: من فکر کنم آقای شهرکی را به خاطر این مرام پهلوانیشان و سادگیشان باید تشویق کنید بچه ها
صدای تشویق همه

مجری: زنده باشید مخلصیم خیلی خوشحال شدیم که دیدیمتون ماسک ها را هم بزنیم و خداحافظی کنیم.

واتساپ جدید

نظرات خود را برای ما ارسال کنید

آخرین اخبار