نویسندهی هندوستانی روچی پرابو میگوید که حیوانات خانگی انسانها را بهتر از خودشان درک میکنند. برای اینکه به درستی نظر پرابو پی ببرید، لازم نیست به چیزی جز دنیای سینما نگاه کنید. چه کسی میتواند در برابر وفاداری لسی یا سرسختی توتو یا حیوانات خانگی بامزهی انیمیشن «زندگی پنهان حیوانات خانگی» که صفحهی نمایش را پر کردهاند، مقاومت کند؟ اضافهکردن یک رفیق چهارپا به دنیای فیلم، چهرهای جذاب و خواستنی به فیلم میدهد و این حیوانات بانمک پشمآلود را به عضوی از خانوادهی انسانی تبدیل میکند و رابطهای ناگسستنی و احساسی مابین مخاطبان فیلم با این موجودات دوستداشتنی ایجاد میشود.
در فهرست زیر با برخی از حیوانات خانگی به یادماندنی در دنیای سینما آشنا میشویم که نقش مهمی در خط داستانی فیلمها داشتند و دههها در ژانرها و فیلمهای مختلف حضور داشتند. برخی از این حیوانات توانستند تنها در یک نگاه، تماشاگران را دلباختهی جذابیت و معصومیت خود بکنند و با هوشمندی کارگردان و تهیهکنندهی فیلم به جزء اصلی داستان فیلم تبدیل شوند.
بیبی پلنگ گمشدهای است که با یک وارث ثروت و یک دیرینهشناس در فیلم کمدی اسکروبال محصول سال ۱۹۳۸ با حضور کاترین هپبورن و کری گرانت همراه میشود. نام واقعی این پلنگ دوستداشتنی، نیسا است. این پلنگ، شیرین و چابک و کوچک بود درست مثل یک بچه که در بخشی از فیلم وقتی وحشتزده میشود، به لباس هپبورن چنگ میزند.
توتو که سگی از نژاد کیرن تریر است، دوروتی را در سفر دور و درازش به شهر اسرارآمیز آز همراهی میکند و نقش مهمی را در سلامتی دوروتی بر عهده دارد. چه کسی میتواند دیالوگ مشهور جادوگر شرور غرب را از یاد ببرد وقتی که با آن صدای زشتش آن را به زبان میآورد: «من تو را میگیرم عزیزم و همچنین سگ کوچکت را». نقش توتو بر عهدهی سگی به نام تری است، سگی که برای نقش بهیادماندنیاش در این فیلم کلاسیک تاریخ سینما که بر اساس سری کتابهای ال. فرانک باوم است، هفتهای ۱۲۵ دلار حقوق میگرفت.
«لسی به خانه برمیگردد» به پیوند ویژهی مابین سگ و خانوادهاش میپردازد. لسی دوستداشتنی و محبوب خانواده که سگی از نژاد کولی است، به دلیل ناتوانی اقتصادی طی دوران رکود بزرگ فروخته میشود و بر سر راهش موانع متعددی قرار میگیرد و این سگ شجاع به خوبی از پس آنها برمیآید تا مجددا به آغوش خانواده بازمیگردد. نام واقعی لسی، پال بود که در واقع جنسیتش مذکر بود و همهی فرزندان مستقیم او نیز مذکر بودند که از آن زمان تاکنون نقشهای متعددی را در فیلمها بر عهده داشتهاند.
داستان تاثیرگذار این فیلم دربارهی نوجوانی به اسم تراویس است، فردی که به خانوادهی خود در غیاب پدرش کمک میکند و سگ زرد رنگی که او پیدا میکند، دلش را به دست میآورد. وقتی الد یلر خانواده را از دست گرگی نجات میدهد، تماشاگر بیشتر عاشق این سگ وفادار میشود که دیدن پایان تراژیک این فیلم را سختتر میکند.
انیمیشن محبوب دیزنی، سگهایی از نژاد دالماسین (خالدار) با نامهای پانگو و پردیتا و ۱۵ تولهی آنها را به تصویر میکشد. درام زمانی به نقطهی اوج خود میرسد که ابرشرور داستان یعنی کروئلا دیویل دزدانی را استخدام میکند تا این سگها را بدزدد و از پوستشان برای خود کت خالدار درست کند.
«ناگهان بالتازار» راوی الاغی به اسم بالتازار و سفر دور و دراز این حیوان معصوم در یک زندگی دلخراش است. این فیلم نشان میدهد که چگونه این الاغ با پیچ و خم زندگی خود و بسیاری از صاحبان خطاکارش کنار میآید و درسی از یکدلی و رحمت را به مخاطبان این فیلم میدهد.
«تار شارلوت» داستان کلاسیکی بر اساس کتاب کودکان ای. بی. وایت از خوکی به نام ویلبور و عنکبوتی به نام شارلوت است. این انیمیشن نشان میدهد که چگونه یک دوستی بعید و دور از انتظار و قلبی پر از ایمان، همراه با یکدیگر به پایانی زیبا و تلخ و شیرین منتهی میشود.
وقتی اسبی وحشی و پسری جوان از حادثهی غرقشدن کشتی نجات مییابند و در جزیرهای در ساحل بخش شمالی آفریقا متوقف میشوند، رابطهی دوستی و پیوندی قوی بین آنها شکل میگیرد. بعد از اینکه این دو توانستند جان سالم به در ببرند، به آمریکا سفر میکنند جایی که پسر و سوارکار سابق (با بازی میکی رونی) به اسب آموزشهای لازم را میدهند و نام سیاه را بر او میگذارند تا در مسابقهی اسبسواری رقابت کند.
یکی باید زیادی ریزبین و دقیق و خیلی حواسجمع باشد تا متوجه حضور کوتاه ماهی در فیلم «ماهیای به نام وندا» شود. جالب اینجاست که داستان حول ماهی میچرخد و همواره از او حرف میزنند اما تنها در ابتدای فیلم وجود دارد.
تهیهکنندههای این فیلم ۵۰ نژاد سگ را بررسی کردند تا ببینند کدام نژاد مناسب همراهی تام هنکس است تا با هم پروندهی قتل را حل و فصل کنند و البته زندگی هنکس را زیر و رو کند. هوک که یک سگ شکاری پر سر و صدا و غیر قابل کنترل ولی درعین حال دوستداشتنی است، از نژاد دوگ دو بوردو است که ایفای نقش آن بر عهدهی سگی به نام بیزلی و سه سگ دیگر است.
ایثن هاک در نقش جک کانروی در این فیلم خانوادگی ظاهر میشود که به قصد کشف طلا به آلاسکا سفر میکند اما به جای آن یک سگ گرگی را پیدا میکند که به کمک احتیاج دارد. وقتی که از این سگ پرستاری میشود تا سلامتیاش را باز یابد، سپیددندان به دوست صمیمی کانروی و دوستش تبدیل میشود. اقتباسهای متعددی از این رمان مشهور جک لندن انجام شده است که آخرین آن، انیمیشنی به همین نام محصول سال ۲۰۱۸ است.
وقتی خانوادهای به تعطیلات میرود و موقتا سه حیوان خانگی خود را که یکی از آنها بولداگی به اسم چنس، گلدن رتریوری به اسم شدو و گربهای به اسم سسی است، ترک میکنند و پرستار این حیوانات نیز از خانه بسیار دور است، حیوانات فکر میکنند که شاید خانوادهی آنها در خطر باشد. سفر دور و دراز آنها در رشتهکوههای بلند، لذتی بصری بینظیری دارد که این سه حیوان بازیگوش را در مواجه با شگفتیهای فراوان طی سفرشان نشان میدهد.
«ویلی آزاد» فیلمی خانوادگی است که در آن یک ارکا (نهنگ قاتل) و پسری ۱۲ ساله به نام جسی حضور دارند. ویلی نهنگی دوستداشتنی است که با جسی رفیق میشود. کسی که میخواهد با زندگی جدیدش سازگار شود و از طرفی ویلی با چالشهای زندگی در آکواریوم مواجه میشود.
طرفداران انیمیشن «بالتو» عاشق سگی از نژاد هاسکی سیبریایی میشوند که به گروهی از سگهای سورتمهکش کمک میکند تا سرم نجاتبخش را از شهر آنکوریج به شهر نوم در ایالت آلاسکا به مردمی برسانند که با بیماری دیفتری درگیر هستند. در حقیقت این داستانی بر اساس واقعیت است که در آن یک هاسکی ۱۲ ساله به نام توتو، اولین گروه از سگها را در «مسابقهی بزرگ رحمت» رهبری کرد تا جان بیماران شهر نوم را از دست بیماری مهلک دیفتری نجات دهد.
چه کسی بیب را دوست ندارد؟ بچه خوکی کوچک که همه را دور میزند و نمیگذارد تا خودش به وعدهای لذیذ در شام تعطیلات تبدیل شود و به جای آن با سگی از نژاد بوردر کولی به نام فلای دوست میشود. این فیلم به داستان حیواناتی که با هم دوست هستند، میپردازد. جایی که بیب یاد میگیرد که چگونه از گلهی گوسفندان مراقبت کند در حالی که در تلاش است تا دیگر حیوانات مزرعه را متقاعد کند تا مکان غیرسنتی او را در حیاط انبار قبول کنند.
این فیلم تصویری از نمایشگاه برخی از بهیادماندنیترین سگهاست، که البته وینکی بیشترین خاطرخواه را دارد، سگی برنده از نژاد نورویچ تریر. رقبای سرسخت او در این مسابقه یک سگ عصبی از نژاد وایمارانر، سگ کوچک و شیک از نژاد شیتزو و سگ بدترکیبی از نژاد بلادهوند است.
داستان اصلی «ملاقات با والدین» دربارهی وارسی و تفحص خندهدار نامزد عروس توسط خانوادهی وسواسی اوست که درست قبل از این که او سر صحبت را باز کند، او را میبینند. به نظر میرسد ستارهی این فیلم، یک گربهی هیمالیایی به نام جینکسی است که گمشدنش به آشوب و کمدی فیلم میافزاید.
در انیمیشن موفق و محبوب دیزنی یعنی «بالا»، داگ سگی سخنگو است که عاشق دنبالکردن سنجاب است و مخاطبان را با شخصیت دوستداشتنیاش جادو میکند. جایی که در این انیمیشن همراه کارل و راسل، راهی سفری دور و دراز و هیجانانگیز میشود. این شخصیت به قدری مورد توجه قرار گرفته است که قرار است سریال اسپینآفی بر اساس شخصیت این سگ بانمک به نام «روزهای داگ» توسط پیکسار عرضه شود.
این فیلم که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است، داستان سگی باهوش به نام هاچی از نژاد ژاپنی آکیتا را به تصویر میکشد که در راه سفرش از ژاپن به آمریکا در ایستگاه مترو گم میشود و تصادفا مردی او را پیدا میکند و بعد از اینکه کسی سراغ او نمیآید، او تبدیل به حیوان خانگی شخصیت اصلی داستان میشود. این داستان به قلب رابطهی میان انسان و حیوان و وفاداری عمیق سگها به انسانها ورود میکند و با پایانی تلخ به پیوندی ابدی مابین سگ و صاحبش میپردازد.
مخاطبانی که فیلم «درون لوین دیویس» برادران کوئن را دیدند، شاید با خودشان این فکر را بکنند که هدف از حضور گربهی نارنجی رنگی که سایه به سایه با دیویس در طول فیلم همراه است، چیست؟ در حالی که برخی این حدس و گمان را مطرح میکنند که گربه شاید خود دیویس باشد، دیگران فکر میکنند که به اندازهی نام و هویتش مرموز و کنجکاویبرانگیز است.
این برای یک بز نر ۹۵ کیلوگرمی که اسمش چارلی است، کاری ایدهآل بود تا در نقش فیلیپ سیاه در فیلم ترسناک «جادوگر» ظاهر شود، اما در چهارمین روز ساخت فیلم، چارلی شاخهایش را در دندهی ستارهی فیلم فرو کرد و به دنبال این اتفاق، نقش او به یک عروسک سپرده شد. به غیر از یک صحنه که در آن چارلی در حالی که افسارش بسته شده است، نشان داده میشود.
در این انیمیشن تعداد بیشماری از حیوانات خانگی وجود دارد. دو شخصیت اصلی داستان، دوک، سگی از نژاد تریر و مکس، سگی از نژاد مات است. این دو سگ، قطبهای کاملا مخالفی هستند که با یکدیگر متحد میشوند تا خرگوشی به نام اسنوبال را از سر راه بردارند. کسی که که گروهی از حیوانات خانگی گمشده را برای انتقام تهییج میکند.
شاید در ابتدا با تماشای این فیلم نتوان باب، گربهی دوستداشتنی و باهوش حاضر در فیلم را به عنوان حیوان خانگی به حساب آورد، اما او خانهی امنی برای خود در پناه یک بیخانمان معتاد به مواد مخدر پیدا میکند و این زوج جدانشدنی، ماجراهای هیجانانگیزی را با هم تجربه میکنند و حضور گربه در زندگی فردی که چیزی برای از دست دادن ندارد، باعث بخشیدن جانی دوباره به او میشود و زندگیاش از این رو به آن رو میشود و تصمیم میگیرد تا بر مشکلات خودش غلبه کند.
چه چیزی نصیبتان میشود وقتی یک خوک، اسب آبی و فیل را با هم ترکیب میکنید و یک حیوان فانتزی غولآسا از آن بیرون میآید؟ کارگردان صاحب نام کرهای، بونگ جون هو، حیوانی به نام اوکجا را که با جلوههای ویژهی کامپیوتری ساخته شده است، به فیلم خود میآورد که برای این خلق شده است تا گرسنگی را در جهان ربشهکن کند ولی هوش از سر دختر جوان داستان و مخاطبان فیلم میبرد و همه را عاشق و مجذوب خود میکند.
اولیویا سگی از نژاد تریر سفید وست هایلند که حدود ۷ کیلوگرم وزن دارد و در این فیلم بازی کرده است، در آثار دیگری نیز مثل «بیوهها» و سریال «تسکینناپذیر» حضور داشته است. اولیویا که بر خلاف نامش، جنسیتش مذکر است، به خاطر صحنهای که در آن جیسون بیتمن موفق نمیشود تا خون را از روی او پاک کند، همیشه در خاطر خواهد ماند.
کوئنتین تارنتینو از سه پیتبول مختلف به نام سایوری، سربروس و سایرن به عنوان سگ وفادار و همراه شخصیت بدلکار کلیف بوث (با بازی برد پیت) استفاده کرد. سایوری جایزهی نخل طلای سگ را به دست آورد و از آنجایی که خود سایوری نمیتوانست در مراسم حضور داشته باشد، تارانتینو به جای او جایزه را دریافت کرد.
منبع: Stacker
نظرات خود را برای ما ارسال کنید